جدول جو
جدول جو

معنی ابوسعید راوی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوسعید راوی
اواز خالد بن یزید و از او سعید بن ابی هلال روایت کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از رسول صلی الله علیه و آله و شهر از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
(اَ شُ عَ)
او از جدّ خویش و او از ابن مسعود روایت کند. (الکنی للبخاری)
از حسن و قتاده روایت کند. (الکنی للبخاری)
او از عبدبن عمر حدیث کند. (الکنی للبخاری)
او از طاوس روایت کند. (الکنی للبخاری)
لغت نامه دهخدا
نحوی. او راست: کتاب ناسخ القرآن و منسوخه. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
طائی. یکی از سرکردگان سپاه یمین الدوله محمود بن سبکتکین غزنویست. آنگاه که ابوالفوارس بر برادر خود سلطان الدّوله ابوشجاع بن بهاءالدوله قیام کرد و در جنگ با سلطان الدوله مغلوب شد در غزنه بیمین الدوله محمود پناهید. سلطان محمود سپاهی بقیادت ابوسعید طائی مصحوب ابوالفوارس بجانب فارس و کرمان فرستاد. رجوع به حبط ج 1 ص 353 شود
لغت نامه دهخدا
داود. محدّث است
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
از روات است و یعقوب بن قعقاع از او روایت کند. در اصطلاح علم حدیث، روات افرادی هستند که احادیث را از منابع مختلف دریافت کرده و آن ها را به دیگران منتقل می کنند. روات می توانند صحابه، تابعین و افرادی از نسل های بعدی باشند که بر اساس تجربه، یادگیری و امانت داری خود، احادیث را نقل می کنند. این افراد به عنوان پل ارتباطی میان نسل های مختلف مسلمانان در انتقال معارف دینی نقش دارند.
لغت نامه دهخدا